سفرنامه مهرسا(اولین سفر)
5 شنبه گذشته مهرسا همراه مامان و بابا و بابایی و مامانی و خاله مهناز عازم شمال شد و کلی اونجا بهش خوش گذشت و برای اولین بار دریا را دید .همش دعا میکردم که اذیتمون نکنه ولی قربونش بشم دخمل خوبی بود و خیلی هم خوش سفر(لااقل از بابا رضا که خوش سفر تره).
اینجا بعد از کندوان مهرسا منتظر صبحانه .هوا هم خیلی سرد بود
اولین نگاه مهرسا به دریا
اولین آب بازی مهرسا در دریا
این هم سوگول که مهرسا در ویلا دایی باهاش دوست شد
مهرسا در ویلا دایی
مهرسا کنارگل های ویلا دایی(2 تا دندوناش هم معلومه)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی