دردسرهای بچه داری
مهرسا الان 7 ماهست .راستش بعضی و قتا خیلی خسته میشم و کم میارم به خودم میگم چرا بچه دار شدم .ولی بعد احساس میکنم که دارم ناشکری میکنم و فورا حرفم را پس میگیرم .
همین جا بگم که من از خدای خودم ممنونم که مهرسا کوچولو را به من و بابارضا داد.
مثلا 2 شب پیش من حالم خوب نبود و میخواستم بخوابم که مهرسا خانم از خواب بیدار شد و تا 5 صبح منو بیدار نگه داشت .نمیدونم طاقت من کمه یا دردسر بچه زیاده .پس چه طور قدیمی ها 5/6 تا بچه میاوردن ککشون هم نمیگزید
بی خیال
به هر حال شیرینی زندگی به همین بچه و دردسراشه
فقط دعا میکنم که خدا بهم قدرت صبر صبر و بازم صبر و توان بده تا بتونم خوب مهرسا را بزرگ و تربیت کنم .
مهرسا دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی