دعوای مامان و بابایی شدن مهرسا خانم
2-3 روزی که مهرسا خانم حسابی بابایی شده و عصرها که بابا رضا میاد خونه میره بغلش و دیگه پایین نمیاد وقتی هم که به زور از باباش میگیرمش تا بنده خدا یه ذره خستگی در کنه جیغ هایی میزنه و گریه هایی میکنه که خدا میدونه .آخه میدونین 2 روز پیش من 1 کوچولو مهرسا را دعوا کردم و فکر میکنم که با من قهر کرده .ای خدا بچه هم بچه های اون دوره زمونه الان از همین کوچیکی نباید بهشون بگی بالای چشمت ابروحالا این یک طرف ماجراست یک طرف دیگه این که در این مواقع همه میخوان کله این مامان بیچاره را بکنن که چرا به این خانم خانما حرف زدی یکدفعه مامان بزرگا و بابا بزرگا و بابایی همه این مامان بیچاره را دعوا میکنن .
بشکنه دستی که نمک نداره این همه شبها بیدار بمون پوشک عوض کن حمام ببر و...آخرش هم تحویلت نگیره و بره بغل باباش خدایی خیلی زور داره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی