مهرسا السادات مهرسا السادات ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

مهرسا کوچولو

مامان ورزشکار

الان 7 ماهه که مهرسا خانم گل ما به دنیا اومده و با 9 ماه زمانی که توی  دل مامانیش بوده میشه به عبارتی 16 ماه.یعنی 16 ماهه که مامانی مهرسا خورده و خوابیده و الان تبدیل شده به یک مامان کپل .به همین خاطر مامانی تصمیم گرفت که بره و توی  یک کلاس ورزشی ثبت نام کنه تا هم فعال تر بشه و هم یک ذره لاغر بشه . چشمت روز بد نبینه مامانی . مامانی  که تا قبل از این همیشه ورزش میکرد!حالا شده تنبل کلاس .جلسه اول که اصلا نتونستم با کلاس هماهنگ باشم ولی امروز که جلسه دوم بود خیلی بهتر شدم حالا هم غصه نخور تا چند وقت دیگه دوباره میشم همون مامان فعال.   ...
24 خرداد 1390

عشق چیست ؟

به گل گفتم:"عشق چیست ؟"گفت :"از من خوشگلتر است..." به پروانه گفتم:"عشق چیست؟"گفت :"از من زیباتر است ..." به شمع گفتم :"عشق چیست "گفت :"از من سوزانتر است..." به عشق گفتم :"آخر تو چیستی؟"گفت:"نگاهی بیش نیستم ...
24 خرداد 1390

سفرنامه مهرسا(اولین سفر)

5 شنبه گذشته مهرسا همراه مامان و بابا و بابایی و مامانی و خاله مهناز عازم شمال شد و کلی اونجا بهش خوش گذشت و برای اولین بار دریا را دید .همش دعا میکردم که اذیتمون نکنه ولی قربونش بشم دخمل خوبی بود و خیلی هم خوش سفر(لااقل از بابا رضا که خوش سفر تره ).   اینجا بعد از کندوان مهرسا منتظر صبحانه .هوا هم خیلی سرد بود   اولین نگاه مهرسا به دریا اولین آب بازی مهرسا در دریا         این هم سوگول که مهرسا در ویلا دایی باهاش دوست شد مهرسا در ویلا دایی   مهرسا کنارگل های ویلا دایی(2 تا دندوناش هم معلومه ) ...
24 خرداد 1390

حکایت سپیده

مادر تو رفیع ترین داستان حیات منی .تو به من درس زندگی آموختی .تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی .مادر ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت و سپیده حکایتی از صداقتت.قلم از نگارش شکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک .مادر اگر نمیتوانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک بپذیر.فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار مبارک باد. روز مادر را به تمام دوستای وبلاگیم تبریک میگم ...
24 خرداد 1390

2 تا کتاب جدید

دیروز 2 تا کتاب خریدم به نام های رابطه پدر و دختر و رابطه مادر و دختر .بابا رضا هم خیلی از کتابی که مربوط به خودش بود خوشش اومد و کلی استقبال کرد.   ...
24 خرداد 1390