بله برون
امروز صبح مهرسا کوچولو طبق معمول آخر هر ماه رفت پیش عمو دکتر بیدار مغز .طبق معمول 2 ساعت منتظر نشستیم تا نوبت مهرسا شد .و باز طبق معمول مهرسا کلی با نی نی ها حرف زد و بازی کرد .قربونت بشم الهی که این قدر نینی ها را دوست داری براشون نانای میکنی باهاشون حرف میزنی خلاصه اینکه کلی تو بیمارستان معروف شد ی .ولی وای از زمانی که دکتر میاد تا معاینت کنه همین که اون گوشی را میزاده روی سینت جیغت میره هوا دکتر هم برات یک شعر خوند و گفت :تو که ابروت کمونه تو که چشمات قشنگه ...آخه چرا این قدر کلی بازی در میاری دختر؟ امروز بابایی و مامانی با عموها و زن عموهای مامان میخوان برن بله برون واسه داریوش پسر عمو مامان مهرسا که همش 1 هفته از م...
نویسنده :
مامان مهرسا
17:07